بنابراین شاهد حرکت گلهوار یا تودهواری سرمایهگذاران بودیم که با هر میزان سود یا جبران ضرری فرار را بر قرار ترجیح دادند. درست است که ذات بازارهای مالی از این تلاطمها جدا نیست و اصولاً وجود نرخ بهره وقوع چرخههای اقتصادی را اجتنابپذیر کرده است اما اتفاقی که در بازار بورس ما رخ میدهد غیرعادی و موجب ناامنی و تنش اقتصادی است که هم مردم و هم دولت را متضرر میسازد.
در خصوص دلایل ریزشهای این روزها، سخن فراوان نقل شده است. به نظر میرسد همه دلایل اولاً در کاهش اعتماد و اقبال عمومی به تصمیمات و سیاستهای اقتصادی و ثانیاً عملکرد دارای ارزش افزوده اقتصادی پایینِ شرکتهایی که سهامشان روی تابلوی بورس عرضه میشود، خلاصه میشود.
در خصوص مسئله اول باید گفت که بیثباتی در تصمیمات اتخاذ شده توسط دولتها در ۲ دهه گذشته در کشور تا به امروز، نمره آنها را در ایجاد ثبات اقتصادی نسبی در بازارهای مالی و بازارهای کالا و خدمات به سمت صفر کشانده است. اینکه اعلام میشود مثلاً خودرو در بورس کالا عرضه میشود و همه مردان اقتصادی دولت و ریاست جمهور از آن حمایت میکنند و شورای عالی بورس هم به عنوان رکن ارشد بازار سرمایه از این شفافسازی فوقالعاده حمایت میکند و مردم هم از سردرگمی سایتهای قرعهکشی خودرو (به نظر من لاتاری) از این طریق رهایی مییابند و قیمتها هم به سمت تعادل میروند و کلی سهمیهها و مفاسد حذف میشوند و... و. ، چه دلیلی دارد یک شبه این فرآیند حذف و سایتهای قرعهکشی و تشکیلات مبهم شورای رقابت و خودروسازان مجددا وارد فرآیند قیمتگذاری میشوند.
آیا این بدان معنا نیست که تصمیمات اقتصادی ما بیثبات است و ما فرآیندهای رانتی و مبهم را به فرآیندهای شفافیت و استاندارد بازار ترجیح میدهیم. یا اینکه واضحتر بگویم، شفافیت و کشف قیمت از طریق بورس رانتستیز است و بنابراین منِ صاحبِ رانت هر چه میگویم باید همان شود. مثل بازار بلیت هواپیما یا قیمت مرغ یا بازار رهن و اجاره که بلاصاحب و رانتزاست. این برداشت را مردم در سال ۹۹ از بورس در دولت وقت و تشویق ورود به بازار تجربه کردند و سرمایهشان دود شد. همین کار در حوزه بورس کالا در این دولت انجام شد و اگر چه ماهیت بورس کالا با بورس اوراق فرق دارد ولی نقل محافل بود (که خودشان باز مردم را تشویق به بورس کالا کردند و در یک چشم به هم زدن قضیه را جوری به هم زدند که حتی دولت و وزارت اقتصاد که حامی این اقدام درست بود، جرات اعتراض حتی در رسانهها هم نکرد). این تصمیمات گوشه ذهن سرمایهگذار میماند. ممکن است خاموش باشد ولی در زمانهای حساس در قالب اثر گلهای (herding effect) خودش را نشان میدهد. چون حرف سیاستگذار اقتصادی با این کارهای بیثبات دیگر خریداری ندارد و سرمایهگذاران آن را نمیپذیرند. وقتی شورای عالی بورس، وزارت اقتصاد یا ریاست سازمان بورس میگوید اوضاع خیلی خوب است و همه را دلگرم میکنند به بازار، برداشت و تحلیل سرمایهگذاران به طور جمعی بر اساس حرف و عملهای دو دهه گذشته دقیقاً چیزی عکس آن خواهد بود و این میشود که بدون هیچ خبر و اتفاق مهمی، روند صعودی بازار یک دفعه نزولی میشود.
وقتی میپرسید چرا؟ همه میگویند ذات بازار، شناسایی سود توسط سرمایهگذاران عمده، فلان قانون مجلس، فلان حرف وزیر و ... ولی به نظر میرسد ذات ما، ذات تصمیمات اقتصادی و نیت ما از تشویق مردم به بازار سرمایه است که این به اصلاح و فرار سرمایه (capital run) و پیامد آن ریزشهای غیرمعمول را موجب میشود.
دلیل دوم به عملکرد شرکتهای حاضر روی تابلوی بورس برمیگردد. سوالی که طرح میشود، این است که چند شرکت در بورس و فرابورس هستند و یا میشناسید که میتوانند ادعا کنند با حذف اثر افزایش نرخ ارز، نرخ بهره و نرخ تورم، ارزش افزوده اقتصادی که برای کشور و تولید ملی ایجاد کردهاند و یا سود اقتصادی شرکتشان مثبت بوده است. چند شرکت را میشناسید که درآمدهای پایان سال مالیشان ناشی از سرفصل سایر درآمدهای غیرعملیاتی و یا فروش داراییهای ثابتشان نبوده است. اگر توانستید تعداد معناداری از این شرکتها را پیدا کنید، آنوقت میتوانید اطمینان حاصل کنید که رشد شاخص تا قله ۲.۵ میلیون قطعاً حباب نبوده و ارزش افزوده اقتصادی است و ریزش آن هم موقتی است.
در واقع، وقتی ارزش ذاتی سهام اکثر شرکتهای بورسی بهخصوص بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای ساختمانی، خودرویی و... بر اساس میزان حساسیت آنها به تورم، نرخ ارز و نرخ بهره و ... محاسبه و به سرمایهگذار پیشنهاد میشود و آمار فروش فقط از منظر افزایش قیمتها اهمیت دارد، نقش افزایش تولید، افزایش بهرهوری، افزایش اشتغال، اقتصاد سبز و مسئولیت اجتماعی میشود صفر و آنوقت است که کل سرمایهگذاران بازار میشوند سفتهباز و معاملهگران اعتباری و عدهای قلیل میمانند زیر دست و پای این جماعت به امید رشد شاخص در آینده به دلیل رشد تولید و اقتصاد ملی. بیخبر از اینکه آنچه بازار را دارد رشد میدهد، بازی بازیگرانی است که بویی از اخلاق حرفهای، عِرق ملی و تعصب اقتصادی نبردهاند و این قصه پرتکرار گاه و بیگاه همچنان ادامه دارد مگر اینکه ...
- علی جمالی - مدیرعامل کارگزاری نماد شاهدان
- شماره ۴۹۱ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما